مهرومهرو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

یک گل خوشبو اسمش مهرو

عاشقتم یه عالمه شیرین زبون

  حالا دیگه خیلی کلماتو بلدی ولی بعضیا با نمکن الام (یعنی سلام) و خیلی جیگری هر کیو میبینی میگی الام به من میگی مهشید میخام بخورمت بابا ، مامان ،بابایی ، مامانی ،دایی ، عمو ، عمه ، ارتی (ارتمیس)، نی نی ، ماه ، ماشین ، تاب بازی ، آب بازی ، ماهی ، بالا ، پایین ، توپ ، توپ بازی ، بپر ، بخور ، بشین ، پاشو ، بیا ، بشور ،نای نای ، بلی ، اری ، برگ ، اسب ، هاپو ، عدس ، پیشی ، بع بعی ، جارو ، جوجه ، نان ، دست ، پا ، پاپا ،چشم ، گوش ،لب ، گوشت ، مو ، اخام ، نخام ، انداخت ،من ، باد ، برف ، آتیش ، گل ، آش ، به به ، مار ، ببل (بغل) ، بدو ، دو سه چار شش هفت نه ده ،بس ، عکس ، نیست ، ددر (بیرون ) ، دوتاش ،علی ،تموم شد)،ابر ،بارون ،د...
7 خرداد 1393
1